ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

ماهان نفسی

ماهان برای اولین بار سوار کالسکه شد

مامانی سلام از بس که مامانی صدیقه(مادرشوهر)هی زنگ میزد میگفت چرا دیگه نمیای خونمون دیگه مارو دوستنداری تو روخدا پاشو بیا منم تصمیم گرفتم پاشم بعداز ظهر برم خونشون بابایی ماشینوگذاشت برام گفت باماشین برو منم که دوستداشتم برای اولین بار خودم وخودت دوتایی بریم بیرون گفتم ماشین نمیخوام میخوام با کالسکه ببرم اخه راهی نیست اول با نارضایتی کردوگفت : با ماشین برو بچه سرما میخوره منم گفتم یا کالسکه یا اصلا نمیرم مثل همیشه بابا تسلیم تصمیمم شد بهم گفت :برو منم بعد از رفتن بابایی کارای خانه رو کردم و تورو سوار کالسکه کردم راه افتادیم بیچاره بابا حق داشت وسط راه بودم که یهو باد شدیدی درامد منم که دیدم تو الانه که سرما بخوری پتورو انداختم رو س...
21 اسفند 1390

ماهان دستشو میخوره

سلام نفسم   امدم بهت بگم که چقدر عاشقتم اخه نمیدونی با کارات منو بابایی رو سر ذوق میاری اخه دوباره بردمت دکتر اخه دیگه منو بابایی از اینکه توانقدر زور میزدی نگران شده بودیم وهم میخواستم به دکترت بگم که خیلی دستتو میخوری وقتی رسیدیم مطب تو انچنان ملچ وملوچی راه انداختی که دکتر با دیدنت کلی خندیدو گفت این نشونه اینه که اقا پسر تون شکمش نفاخ و برات یه دارو تجویز کرد که دیگه زور نزنی و به منم گفت که باید دستکش دستت کنم که به دست خوردن عادت نکنی واقعا دستش درد نکنه از وقتی دارو بهت میدم دست از زور زدن برداشتی ولی تا دلت بخواد باد شکم که خارج میکنی اونم چی با صداهای خیلی بلند که منو بابایی با تعجب بهت نگاه میکنیم که از نی نی مثل تو بع...
19 اسفند 1390

ماهان شبیه کدوممونه مامان یا بابا

منتظر نظرای قشنگتون هستم کمکمون کنید ماهان شبیه...........؟   (ادامه مطلب)   این 2تا بابا محمد ایا ماهان شبیه؟                                                  اینم که شاپسره عزیزم شبیه کدوممونی من یا بابا؟ اینم مامانه ایا شبیه مامانی؟     ...
16 اسفند 1390

ماهانم تو مطب دکتر

سلام نفسم امروز به خاطر اینکه مریض شدی بردمت دکتر اخه سرما خوردی خیلی هم بی حال شدی کارت شده خوابیدن منم بردم پیش همون دکتر خوبه که هر دفعه ببرم پیشش زود خوب میشی امروز با اینکه خیلی مسیرش به خونمون دور بود دست زن عمو مینا درد نکنه زحمت کشید مارو با ماشینش برد اخه زن عمو خیلی به مالطف داره هر وقت خواستم تورو ببرم دکتر همیشه زحمت ما گردنش بوده خدا ساراشو براش نگهداره ولی تو شیطون بلا تا رسیدیم پیش دکتر وقتی دکتر صدات زد چشاتو چپ کردی و به حالت خیره نگاهش کردی که دکتر با دیدن اون صحنه به سالمی چشات شک کرد منم که دیدم دکتر اینجوری گفت:خیلی نگران شدم هر کاری کردم تا ثابت کنم که تو داری اعدا داری در میاری  تو دست از...
13 اسفند 1390

ماهانم روز تولدت باز روز به دنیا امدنتو برام یاداوری کرد

وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانست  و هدیه من به تو نازنین قلب مادری است که فقط برای تو میتپد  عاشقانه و صادقانه دوستت دارم و سومین ماه تولدت را تبریک میگویم  تولدت مبارک   عشقم نمیدونی که چقدر خوشحالم که ٩٠روزه شدی ولی نمیدونم خودت هم این حسو داشتی که 3ماه پیش چنین روزی متولد شدی اخه خیلی برای من و بابا جالب بود تو دقیقا صبح ساعت 3:10دقیقه از خواب با یه گریه کوچیک بلند شدی وهم زمان منو بابا باهم از خواب پریدیم و جفتمون بهت نگاه کردیم وگفتیم چیه تو هم فهمیدی امروز تولدته تو هم با نگاه قشنگت لبخند زدی ویه اقو ..اقو کردی و با یه خنده قشنگه دیگه برگشت...
10 اسفند 1390

هدیه های ماهان

سلام نفسم دیروز مهمون داشتیم ٢ تا از دوستای بابایی امده بودن دیدنت ( عمو میثم و عمو علی )تو هم با دیدنشون با اقو اقو کردنت  و دستو پا زدنت بهشون خوش امد  میگفتی اخه نمدونی که خیلی بلا شدی عمو میثم با زنش و پسر گلش نیکیار امده بود نیکیار خیلی باادبه من خیلی دوستدارم منم تورو مثل اون باادب بار بیارم اخه نمیدونی که چقدر حرف گوش کن بود  امد از من اجازه گرفت تا با ماشینات بازی کنه وقتی بازیش با ماشینات تموم شد مثل اولش سر جاش گذاشت خیلی پسر نازی بود همش ٤سال سن داشت ولی رفتارش و کردارش از سنش بیشتر به چشم میومد هزار الله اکبر خیلی هم شیرین زبان بودفرموش کردم عکس ازش بگیرم تا تو سایتت برات بزارم تا ...
9 اسفند 1390

ماهان جقجقه به دست شده

گل پسرم سلام امدم بگم دیگه وقتی جقجقه به دستت میدم خودت به دستت میگیری و باهاش بازی میکنی خیلی با تعجب بهش نگاه میکنی و صداشو در میاری خیلی خوشحالم که چیزای جدید جدید یاد میگیری و وقتی میزارمت تو کریر جقجقه رو میدم بهم می دستت اول با صداهایی که در میاری بهم میفهمونی که میخای تلویزیون تماشا کنی منم تلویزیون برات روشن میکنم و میرم سراغ کارام دیگه با مامان خوب همکاری میکنی کمک میکنی تا وقتی بابا داره میاد کارامو کامل کرده باشم  منم این عکسارو ازت گرفتم   ...
9 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد